«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مُحِبّاً لِأَوْلِيَائِكَ وَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِيَائِكَ يَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِيِّين.» خدایا مرا در این روز دوستدار اولیای خود و دشمن دشمنانت قرار بده و پیرو راه و روش خاتم پیامبرانت قرار ده، ای نگهدار دلهای پیامبران.
دو جمله ابتدایی این دعا، تبییین و تفسیر دو اصل تولّی و تبرّی است.
در معارف اسلامی شیعیان برای شیعه بودن، چهار اصل دارند و بحرانهای شیعه در طول تاریخ ناشی از توجه نکردن به این چهار اصل میباشد.
* مؤلفهها و شاخصههای تشیع
«اصل معرفت»، «اصل محبت»، «اصل برائت» و «اصل متابعت» از شاخصههای تشیع میباشد.
اصل معرفت؛ یعنی کسی شیعه است که اهل بیت (ع) را با شئونی که دارند، بشناسد، همچنین مقام امام، نقش امام در هستی و نقش امام در تشریع را بشناسد.
حضرت علی (ع) فرمود: مَنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ رَسُولِهِ وَ حَقِّ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً؛ هر كس بر رختخواب خود بمیرد درحالی كه بر حقّ پروردگار خود و رسول او و حقّ اهل بيتش، شناخت داشته باشد، شهيد مرده است. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 115
یکی از شئون امیرالمؤمنین (ع)، ولایت و خلافت بلافصل حضرت پیامبر اکرم (ص) است.
اگر کسی حضرت علی (ع) را در تمام ابعاد بشناسد، ولی این شأن ولایت بلافصل بعد از پیامبر را، برای حضرت، قائل نباشد، شیعه نیست. چون شأن معرفت در آن شخص ناقص میباشد.
بعضی از اهل تسنن مقام حضرت را میشناسند، ولی خلافت بلافصل را برای آن حضرت نمی پذیرند. دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود میگوید: آیا میدانید چرا حضرت علی (ع) در خانه خدا به دنیا آمد. برای این که همه مسلمانانی که رو به قبله نماز می خوانند، علی را نیز به یاد بیاورند، این شخص معرفت نسبی به حضرت علی (ع) دارد، ولی شیعه نیست، چون حضرت را خلیفه چهارم میداند.
* معرفت آیتالله کوهستانی نسبت به امام رضا (ع)
آقاي حاج علي اصغر كريمي در ضمن بيان خاطرات سفر مشهد و توجه حضرت رضا عليهالسلام به آيتالله كوهستاني مي گويد: پس از آن كه دو هفته در مشهد مانديم من به آقا، عرض كردم اكنون وقت آن است كه با حضرت وداع كنيم و به مازندران بازگرديم،آقا، در جواب گفتند: بايد از امام رضا عليه السلام اجازه بگيريم بايد ديد آيا حضرت اجازه مي دهند يا نه؟ همين طوري كه نمي شود از محضر آن حضرت خداحافظي كنيم! من به آقا عرض كردم: اجازه گرفتن لازم نيست، ما خودمان آمديم زيارت كرديم و اكنون مي خواهيم بازگرديم. آقا فرمود: اگر شما منزل كسي به عنوان مهماني رفتي و مي خواهي آن جا را ترك كني اجازه نمي گيري؟ گفتم: چرا از صاحب خانه اجازه مي گيرم. آقا گفت: ما هم مهمان علي بن موسي الرضا عليه السلام هستيم، بايد از آن حضرت اجازه بگيريم اگراجازه دادند باز مي گرديم. بالاخره از حرم به مسافرخانه برگشتيم و من مطمئن بودم كه صبح روز بعد حركت مي كنيم. صبح فردا كه همراه ايشان به حرم رفتيم به آقا عرض كردم: حضرت رضاعليه السلام اجازه داد؟ فرمود:اجازه نداد. من با توجه به معرفت و درك ضعيف خود، ناراحت شدم و گفتم: آقا، من عجله دارم بايد هر چه زودتر برگردم، ولي ديگر، آقا چيزي نفرمود. پس از زيارت كه براي صرف صبحانه به منزل بازگشتيم ساعت هشت صبح بود كه راديو اعلام كرد هم اكنون خراسان قرنطينه است وهيچ يك از مسافرين حق خروج از مشهد را ندارند و براي زدن واكسن تا يك هفته بايد توقف كنند. بدين ترتيب معلوم شد كه امام رضا عليه السلام برای چه اجازه نداده بود. (برقله پارسایی- ص 199-200)
* اصل دوم، محبت
اگر کسی حضرات ائمه (ع) را بشناسد، ولی به آنها محبت نداشته باشد، او هم شیعه نیست.
در قندهار شخصي از نيكان، به «محب علي» مشهور بود و محبت حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام تمام دل او را احاطه كرده و بدرجه عشق به آن بزرگوار رسيده بود بطوريكه هرگاه به او مي گفتند محب علي « بيدار علي باش» از حال طبيعي خارج ميشد و بي اختيار اشكش جاري مي گرديد و چون از دنيا رفت در غسالخانه غسلش مي دادند. رفقايش گريه مي كردند، رفيقي در آن حال او را صدا زد و گفت محب علي « بيدار علي باش» ناگاه دست راستش بلند شد و آرام، آرام آن را بر سينه خود گذاشت. چون اين موضوع فاش شد شيعيان قندهار دسته دسته براي تماشا آمدند و چون آن منظره را مي ديدند همه از روي شوق گريان مي شدند و تا آخر غسل دادن همينطور دستش روي سينه اش بود.
گر نام تو بر سرم بگويند فرياد برآيد از روانم (داستانهای شگفتانگیز ص188)
بسیاری از انسانها نسبت به حضرت علی شناخت داشتند، ولی محبت نداشتند، بلکه دشمن حضرت بودند.
* تعریف از زبان دشمن
معاویه میگوید: «ما سنّ الفصاحة لقریش غیره». هیچ کس بنیانگذار فصاحت، برای قریش، غیر از علی نبود. یا در جای دیگر معاویه میگوید: مادر روزگار، چون علی را نزاییده است. همچنین عمروعاص قصیده بلندی درباره امیرالمؤمنین (ع) گفته است.
* اصل سوم تشیع، اصل برائت است
اگر انسان، محبت امیرالمؤمنین و سائر ائمه (ع) را داشته باشد، ولی از دشمنان آنان بیزاری نجوید، شیعه نیست.
تشیع، بدون بیزاریجستن از دشمنان خدا و اهل بیت (ع) معنا ندارد. ولایت در واقع دو بال دارد، یک بال آن اظهار دوستی و محبت است و بال دیگر آن بیزاری از دشمنان خدا و ولایت است و حتی بیزاری جستن از دشمنان مقدم بر ابراز محبت است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد! آنها از هر گونه شرّ و فسادى در باره شما، كوتاهى نمىكنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد. (نشانههاى) دشمنى از دهان(و كلام)شان آشكار شده؛ و آنچه در دلهايشان پنهان مىدارند، از آن مهمتر است. ما آيات(و راههاى پيشگيرى از شرّ آنها) را براى شما بيان كرديم اگر انديشه كنيد. (آل عمران-118)
همچنین در سوره نساء می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ أَ تُريدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبيناً؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! غير از مؤمنان، كافران را ولّى و تكيهگاه خود قرار ندهيد! آيا مىخواهيد(با اين عمل،) دليل آشكارى بر ضدّ خود در پيشگاه خدا قرار دهيد؟ (نساء-144)
* اصل متابعت، چهارمین اصل می باشد
روایات زیادی نقل شده است که افرادی نزد ائمه (ع) میآمدند و عرض میکردند: ما از شیعیان شما هستیم. حضرات میفرمودند: دروغ نگویید، شما محب هستید، ولی متابع نیستید. کسی که امام حسین (ع) را دوست داشته باشد و صبح تا شب عاشورا برای آن حضرت سینه بزند، ولی نماز صبح او قضا شود یا نگاه به نامحرم کند، او شیعه نیست، محب است. شیعه کسی است که پا جای پای اهل بیت (ع) میگذارد.
والسلام علیکم ورحمةالله و برکاته